آیا می دانید؟
برای درمان دندان درد کافی است با یک تکه یخ، قسمت v شکل بین انگشتان اشاره و شست را بمالید.
با این کار به سادگی خواهید توانست درد دندانتان را کاهش دهید.
برای درمان دندان درد کافی است با یک تکه یخ، قسمت v شکل بین انگشتان اشاره و شست را بمالید.
با این کار به سادگی خواهید توانست درد دندانتان را کاهش دهید.
برای توابع نیز مانند مجموعهها ، یا خود تناظرها میتوان عملیات جبری را تعریف نمود که باید تابع مورد نظر ، تابع حقیقی باشد. منظور از یک تابع با مقدار حقیقی روی مجموعه X، یا به طور خلاصه ، یک تابع حقیقی روی مجموعه X تابعی است مانند f: X→R از مجموعه X به مجموعه اعداد حقیقی، تابع مختلط نیز به طریق مشابهی تعریف میشود.
مجموعه دلخواه X را در نظر میگیریم؛ فرض میکنیم
مجموعه کلیه توابع حقیقی روی مجموعه X باشد. برای این توابع حقیقی ، اعمال جمع و ضرب را نظیر اعمال جمع و ضرب در اعداد حقیقی میتوان تعریف نمود.
حاصل جمع دو تایی حقیقی f: X→R و g: X→R برابر است با تابع حقیقی f+g: X→R
به طوری که برای هر
، مقدار x تحت تابع f+g مساوی است با حاصل جمع دو عدد حقیقی
و
به عبارت دیگر ، برای هر
داریم:
=
+
حاصلضرب دو تابع حقیقی f: X→R و g: X→R عبارت است از تابع حقیقی
fg: X→R به طوری که برای هر
مقدار x تحت تابع fg برابر است با حاصلضرب دو عدد حقیقی
و
. به عبارت دیگر، برای هر
داریم:
=
x
هرگاه تعداد عناصر مجموعه X باپایان باشد، با جمع و ضرب عناصر متناظر در جدول تناظر توابع g , f ، به آسانی میتوان جدول تناظر توابع f+g و fg را تشکیل داد.
حاصلجمع و حاصلضرب توابع حقیقی را به ترتیب حاصلجمع تابعی و حاصلضرب تابعی مینامیم. چون حاصلجمع و حاصلضرب توابع حقیقی براساس حاصلجمع و حاصلضرب اعداد حقیقی تعریف شدند، به سهولت خواص و ویژگیهای زیر را از اعداد حقیقی به ارث میبرند.
حاصلجمع تابعی و حاصلضرب تابعی توابع حقیقی دارای ویژگیهای زیر میباشند:
=
+
حاصلضرب عدد حقیقی C و تابع حقیقی f: X→R عبارت است از تابع حقیقی
Cf: X→R
به طوری که برای هر
مقدار تابع برابر است با حاصلضرب دو عدد حقیقی C و
ویژگیهای مهم حاصلضرب عددی توابع حقیقی عبارتند از:
=af+ag
=af+bf
=
=
If=f
که در روابط بالا b , a اعداد حقیقی دلخواه و g , f توابع حقیقی دلخواهی روی مجموعه X میباشند.
تفاضل دو تابع حقیقی f: X→R و g: X→R را میتوان بر حسب حاصلضرب عددی و حاصلجمع تابعی به وسیله رابطه f-g=f+(-1)g
یا مستقیما، برای هر
به وسیله:
=
-
تعریف نمود.
تفاضل f-g تابعی حقیقی روی مجموعه X میباشد.
خارج قسمت تابع حقیقی f: X→R بر تابع حقیقی g: X→R را میتوان برای هر
به صورت
تعریف نمود. باید توجه داشت که تابع خارج قسمت (f/g) وقتی معین یا تعریف شده است که برای هر
داشته باشیم g(x)≠0. بنابراین خارج قسمت f/g تابعی حقیقی روی مجموعه X میباشد.
توانهای صحیح تابع حقیقی f: X→R یا به عبارت دیگر fn به این صورت تعریف میشود. هرگاه n>0 ، آنگاه fn ، تابع حقیقی بر روی مجموعه X است. که برای هر
با ضابطه
تعریف میشود. اگر n≤0، آنگاه برای هر
باید داشته باشیم
، در این صورت ، fn برای هر
به صورت
تعریف میشود.
بنابراین،
برابر تابع ثابت 1 روی مجموعه X خواهد بود.
خواص توانهای صحیح حقیقی f: X→R، مستقیما از ویژگیهای متناظر اعداد حقیقی نتیجه میشود:
برای توابع جبری که ساختیم باید دامنه تعریف کنیم. دامنه توابع در زیر آمده است:
وقتی کودک بودید، قلقلک دادن زیر بغل شما یک سرگرمی جالب بود.
حالا در بزرگسالان هم می توان از این ترفند برای رهایی از مشکل خارش گلو استفاده کرد.
وقتی که سلول های عصبی گوش تحریک بشوند، باعث اسپاسم عضلات گلو و گردن شده و در نتیجه شما را از شر خارش گلو راحت می کنند.
پس قلقلک دادن گوش، باعث رفع خارش گلو می گردد!

لطفا IQ خودتون رو در نظرات وبلاگ بذارید. البته با ذکر اسمتون.

مفهوم تایع یکی از مهم ترین مفاهیم علم ریاضی بوده و به همان اندازه در ریاضی اهمیت دارد که مفهوم مجموعه دارد.
اغلب، می گویند تابع، کمیت متغیری است که از کمیت متغیر دیگر تبعیت می کند. برای توزیع "معمولی"، مانند: y=sinx ,y=x2 , y=a+bx والی آخر، این تعریف کاملا مناسب می باشد.
ممکن است اگر توابع دیگری، مانند: y=sin2x+cos2x را در نظر بگیریم، می بینیم که مقادیر آن تابع دیگر تغییر نمی کند و بنابراین دیگر کمیت متغیری که از کمیت x تبعیت کند، وجود ندارد.
تعریف تایع:
تناظری که به هر عنصر x از یک مجموعه x فقط و فقط یک عنصر y از یک مجموعه y رانسبت را دهد، تایع گویند. توابع را با حروف f یا حروف کوچک خطی لاتین نشان می دهیم.
از طرفی، تحت عنوان کمیت "چیزهایی" را در نظر می گیرند که آنها همه با هم قابل مقایسه باشند. یعنی "چیزهایی که" بین آن ها روابط "بیشتر" و "کم تر" وجود دارد.
در صورتی که در ریاضیات، توابعی نیز مطالعه می شود که برای آنها این روابط تعیین نشده است، مثلا به عنوان مثال از اعداد کمپلکس (مختلط) یا به طور کلی از عناصر یک مجموعه دلخواه می توان اسم برد. توجه دقیق نشان می دهد که در مفهوم تابع وابستگی تغییرات به تغییرات متغیر مستقل آنم اندازه مهم نیست که تناظر بین مقادیر متغیر مستقل و مقادیر تابع مهم می باشد. به خصوص اگر به خاطر بیاوریم که تمامی اطلاعات راجع به تابع، می تواند از بیان گرافیکی آن استخراج گردد، و در نتیجه نباید فرض بین بیان گرافیکی تابع و خود تابع قائل شده و از طرفی
رافیک تابع مجموعه نقاطی است که هر یک از آن ها با دو مختصات y,x یعنی با (x,y) مشخص میگرند. بدین ترتیب به نظر می رسد که در تعریف تابع، مناسب است از آن خصوصیات مجموعه زوج های مرتب استفاده گردد که ویژه گرافیک تابع باشند.
مجموعه x را قلمرو تابع و مجموعه y را برد تابع f می نامند. تابعf را از مجموعه x به مجموعه y را معمولا به صورت f:x→y که (y=f(x نشان می دهند.
1) تبدیل درجه فارنهایت به سانتیگراد را در نظر می گیریم برای هر عدد حقیقی x، درجه فارنهایت معادل است با:
درجه سانتیگراد.
فرض می کنیم y,x هر دو عدد مجموعه اعداد حقیقی باشند، در نتیجه این عمل، به هر عنصر x از مجموعه Xعنصر یگانه (f(x از مجموعه y را نظیر می کند.
پس نتیجه می گیریم برای هر مقدار x یک مقدار x از منحصر بفردی y موجود است.
f(32)=0 f(68)= 0 f(212)=0
مفهوم تابع برای سه تایی مرتب:
در تابع f:X→Y مجموعه تمامی زوج هائی که اجزای اول آن ها را عناصر مجموعه X و اجزای دوم آن ها را تصویر عناصر مجموعه X تشکیل می دهند، گراف تابع خواهد بود.
برای توابع مفاهیمی مانند "گراف تابع"، "ناحیه مبدا تابع"، "ناحیه تعریف تابع"، "ناحیه مقادیر تابع" ظاهر می شود چون برای تابع، ناحیه تعریف با ناحیه مبدا منطبق می شود، بدین جهت برای تابع فقط ناحیه تعریف را به تنهایی به کار می برند. تابه f را با ناحیه تعریف x ناحیه مقصد y تابعی را "نوع x→y" می نامند.
تعبیر هندسی تابع:
f تابع است اگر خطی موازی محور y ها رسم کنیم منحنی تابع را فقط و فقط در یک نقطه قطع کند. یعنی به ازای یک y فقط و فقط یک x داشته باشیم.
با تشکر از استاد ارجمند، جناب آقای دهقان
در فصل بي تلاطم و مسموم بادها
آتشفشان سروده ام از انجمادها
همچون صفير صاعقه از راه مي رسم
دروازه باز مي كنم از انسدادها
عمري است مرگ را به تمسخر گرفته ام
از ياد برده اند مرا زنده يادها
چون مار زخم خورده به خود پيچ مي خورم
تعظيم مي كنند به من گردبادها
وقتي كه من جوانه زدم ميخكوب شد
قانون جنگ و حادثه بر سنگ مادها
من هفت پشت خنجر نامرد خورده ام
نامرد كرده اند مرا اعتمادها
خود را ميان سايه خود جمع كرده ام
تفريق كرده اند مرا اتحادها
****
اكنون گمان مبر كه به پايان رسيده ام
بنگر شكوه رويش خورشيد زادها !
بنگر تمام دفترم آتش گرفته است
آتشفشان سروده ام از انجمادها
روزی پیامبر مهربان اسلام رو به یارانشان کردند و گفتند: فرض کنید در جلوی خانهي شما، چشمهای جاری است و شما هر روز پنج بار در آن خود را میشوييد. آیا به تن شما آلودگی باقی میماند ؟
یاران گفتند : خیر!
پیامبر دوباره گفتند : بله نمازهای پنجگانه همین اثر را دارند. با پنج نماز در شبانه روز خداوند، بدیها و گناهان را از آدمی میزداید و او را پاکیزه میکند.
افلاطون گفته روح دایره است و من دایره های روحم را کشف کردم!
پنح دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره ها قرار دادم .
در دایره اول نام افرادی را نوشتم که حال و هوای خوبی به من می دهند و در دایره پنجم که دورترین دایره به مرکز بود نام کسانی را که از دنیای من فاصله دارند و بیشترین کشمکش را با آنها دارم.
همه ما دلمان می خواهد که احساسی خوب در مورد خودمان داشته باشیم و گاهی اوقات نداریم! گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان بستگی به تاثیری دارد که دیگران روی ما می گذارند... به آنهایی که در دایره آخر هستند و سعی می کنند که اعتماد به نفس ما را از بین ببرند.
نمی توانی کسی را مجبور کنی که دوستت داشته باشد و گاهی حضور در کنار افراد نامناسب باعث می شود حتی در مفایسه با تنهایی ات، بیشتر احساس تنهایی کنی...
در چنین وضعیتی تلاش برای ایجاد تغییر و تحول ممکن است باعث شود راهت را گم کنی یا شاید باعث شود وجود خودت که تو را "تو" می کند را ازدست بدهی.
گاه سالها طول می کشد تا یاد بگیری چگونه از خودت مراقبت کنی. به همین دلیل بسیار مهم است که افرادی را در اطرافت داشته باشی که دوستت بدارندحتی گاهی بیشتر از آنچه که خودت می توانی خودت را دوست داشته باشی.
در مواجه با افراد از خودت بپرس این فرد چه حسی در من ایجاد می کند؟ در کنار او می توانم خودم باشم؟ با او می توانم رو راست باشم؟ می توانم به او هرچه می خواهم بگویم؟ در کنار او احساس راحتی می کنم؟ وقتی او وارد می شود چه حسی به من دست می دهد؟و وقتی می رود چه حالی می شوم؟ وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او روراستم؟آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا به خودم ببالم؟
فلسفه وجود این 5 دایره، شناخت است، نه پیش داوری.
پس با خودت روراست باش با افرادی که در نظر تو بد خلق اند، مدارا کن و خودت را مقید نکن که چون به صرف اینکه با کسی در سر کار و یا اوقاتی ممتد هر روز زمانی را می گذرانی باید او را در دایره اول و نزدیک به خودت جای دهی.
در دایره اول افرادی را بگذار که از صمیم جان به آنها اعتماد داری حتی اگر هر روز آنها را نمی بینی ولی وجود آنها باعث حس خوب و ارزشمندی در تو می شود.
از خودت بپرس در مورد افکار و خواسته هایم به چه کسی می توانم اعتماد کنم؟آنها همان کسانی هستند که در دایره اول جای دارند. با این افراد و در کنار آنها، قدرتمندی.ارزشهای مشترک با آنها داری و با حضور آنها در زندگیت، دنیا را زیباتر می بینی دوستان و همراهانی خارق العاده!
دایره دوم جای کسانی است که به رشد معنوی تو کمک می کنند. مربیان و آموزگاران و شاید هم افرادی که تنها برای وقت گذرانی خوبند بیرون رفتن و خندیدن. چیزی به تو اضافه نمی کنند ولی در عین حال هم باعث نمی شوند که حس بدی نسبت به خودت داشته باشی.
دایره سوم همکاران و اقوامندو شاید هم آدمهای خنثی، کسانی که نقش بسیار کوچکی در چند ساعت از زندگی تو ایفا می کنند و تاثیر آنها نیز تنها همان چند ساعتی است که با آنها هستی هیچ زمانی در غیر از ساعت ملاقاتشان به آنها فکر نمی کنی و به راحتی می شود با فرد دیگری جایگزین شوند. افراد این دایره در محدوده کار و وظایفشان با تو هستند و لاغیر.
دایره چهارم سر آغاز عزم راسخ توست! آنها کسانی هستند که در کار تو اخلال ایجاد می کنند. افراد این دایره لزوما" با خود واقعی تو مرتبط نیستند. حتی ممکن است رییس اداره ای باشد که تنها دورادور با کار آنها در ارتباطی افراد این دایره در زندگی اجتماعی و حرفه ات مهم هستند. در کنار آنها نمی توانی راحت باشی و وقتی آنها را می بینی شاید حتی آشفته و پریشان شوی.
دایره آخر جای دورترین افراد است. جای آدمهایی که به تو لطمه زده اند، تحقیرت کرده اند،کسانی که همیشه به تو انرژی منفی می دهند و احساسات زجرآوری را با آنها تجربه می کنی.
خوب اکنون که جای هر کس را تعیین کردی اجازه نده کسانی که در دایره آخر جای دارند مستقیما" روح و روان تو را هدف قرار دهند. نگذار کسی اولویت زندگی تو باشد، وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی او هستی یک رابطه بهترین حالتش وقتی است که دو طرف در تعادل باشند.
شخصیت خودت را برای کسی تشریح نکن چون کسی که تو را دوست داشته باشد به آن توضیحات نیازی ندارد و کسی که از تو بدش بیاید، باور نمی کند!
وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمی شوی. وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی کنی. وقتی دائم بگویی فردا انجامش می دهم، آن فردا هیچوقت نمی آید!
وقتی صبح بیدار می شویم دو انتخاب داریم: برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم، یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم. انتخاب با توست...
ما کسانی که به فکرمان هستند را نگران می کنیم و حتی به گریه می اندازیم و گریه می کنیم برای کسانی که حتی لحظه ای به فکر ما نیستند!
این یکی از حقایق عجیب زندگی است، و اگر این را بفهمی،هیچوقت برای تغییر دیر نیست!
منبع: وب
زنگ آخر بود . از کلاس فرار کردم، از امتحان جبر!
در گوشه ای از حیاط ،خودم را گم و گور کردم. اما دلهره ی امتحان و جواب ندادن به سوالات جبر و نمره صفر ..
اکنون چند سال از آن روز می گذرد اما باز هم دلهره ی امتحان جبر آن روز را با خود دارم. به پسرم گفتم: «اگه بلد نیستی،اگه خواستی سر جلسه امتحان حاضر نشی، اشکالی نداره، یه راست بیا خونه، توی حیاط مدرسه نمون، یه وقت غصه نخوری بابا!»
پسرم با غرور در جوابم گفت: «نه بابا، مطمئن باش، با مجید، همکلاسیم، قرار گذاشتیم که جواب سوالات رو به همدیگه برسونیم.»
حالا چند ساعت از رفتن پسرم به مدرسه می گذرد اما دلهره ی جلسه ی امتحان رهایم نمی کند!
اگه از دلش درآوردی میخ رو از دیوار بیرون بیار
اما این رو بدون، جای اون میخ، همیشه روی دیوار میمونه
منکه تا به حال شوش نرفتم. اما حالا با هم میریم و آثار شوش را می بینیم اما در لوور.
خوش بگذره
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که بامعلولیت و بیماری زندگی می کنند
اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجوددارد
اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند
اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد
اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست
اما، اگر «عزت نفس نداری»، برو بمیر که هیچ نداری
پاسخ در ادامه مطلب
فقط یکساعت استفاده از هدفون باکتری های موجود در گوش را هفتصد برابر افزایش می دهد.
Wearing headphones for just an hour will increase the
bacteria in your ear By 700 times.
رودخانه ای هفت برابر بزرگتر از رود نیل در زیر این رود در جریان است.
A huge underground river runs underneath the Nile, with six times more water than the river above.
یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر اللیل و النهار. یا محول الحول و الاحوال:
حول حالنا الاحسن الحال
رسيد مژده كه آمد بهار و سبزه دميد
وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
مكن زغصه شكايت كه در طريق طلب
به راحتي نرسيد آنكه زحمتي نكشيد
ز روي ساقي مهوش گلي بچين امروز
كه گرد عارض بستان بنفشه دميد
بهار مي گذرد دادگسترا درياب
كه رفت موسم حافظ هنوز مي نچشيد
سال نو و آغاز زندگي دوباره طبيعت را به همه شما دوستان تبريك مي گويم و بهترين ها را براي شما و خانواده محترمتان از خداوند منان آرزومندم.

